آنتیگونه،صدای اعتراض «دیگری»

عاطفه جمالی

«هرجا رؤیای جوانان با واقع‌بینی سال‌خوردگان کنار نمی‌آید در‌می‌یابیم که به استعاره‌ها، تصاویر، براهین و دستور‌زبان آنتیگونه و کرئون بازگشته‌ایم». ژیژک

آنتیگونۀ سوفوکل در طول تاریخ مورد‌توجه نویسندگان، شاعران، نمایشنامه‌نویسان، فلاسفه، روان‌شناسان و منتقدان مختلف بوده است و هر یک از وجهی به بررسی این اثر پرداخته‌اند. سوفی دراسپ کارگردان و فیلمنامه‌نویس کانادایی، در سال ۲۰۱۹ در فیلم آنتیگونه، بازآفرینی متفاوت و مدرنی از این نمایشنامه خلق کرده‌است. در این فیلم زندگی دخترکی پناهنده و مهاجر به تصویر کشیده می‌شود که برای نجات برادر گناهکارش در مقابل قانون می‌ایستد و از «قلبش فرمان می‌برد» و در نهایت به سوی زادگاهی رانده می‌شود که  مرگ در انتظارش است. فیلم از همان سکانس‌های ابتدایی بر اهمیت خانواده از دید آنتیگونه تأکید می‌کند. با دقت به این سکانس‌ها شاهد عشق آنتیگونه به خانواده و پیش‌آگهی‌هایی مبنی بر فاجعه‌های پیش رو خواهید بود.

آنتیگونه

به‌گفتۀ جودیت باتلر در تحلیل لاکانی و هگلی از این نمایشنامه، وجه مردانه و نمادین در جایگاه والاتری قرار دارد و آنتیگونه در درجه دوم است. از دید این منتقد فمینیست، آنتیگون نمایندۀ انسان‌های بی‌بهره و تصویری روشن از رهیافتی رادیکال است. او نمایندۀ بی‌بهرگان و جمعیت‌های فاقد حق شهروندی‌ای است که وضعیت قانونی آن‌ها در تعلیق است.

شخصیت اصلی فیلم، آنتیگونه، نوجوانی است بی‌بهره که در مقابل دنیای نمادین مدرنی که کرئون‌وار نهاد خانواده را به خطر انداخته است، شورش می‌کند. کارگردان فیلم، قهرمان اثر را به درستی نوجوان انتخاب کرده‌است. او با توجه به روحیۀ شورشی و طغیان‌گر آنتیگونه در نمایشنامه، ترجیح داده‌است شخصیتی را برگزیند که با توجه به ویژگی‌ها‌ی دوران بلوغ، قدرت طغیان و عصیان‌گری دارد.

اعتراضات آنتیگونۀ مدرن برخلاف شخصیت سوفوکل، فقط به فضای خصوصی خانواده محدود نمی‌شود؛ بلکه این اعتراضات در فضای عمومی و مجازی نیز گسترش می‌یابد. آنتیگونه هرچند در نهایت موفق به نجات زندگی برادرش نمی‌شود و سرنوشتی نامعلوم دارد؛ اما در تمام سکانس‌های حضور در دادگاه، در مقابل قانون می‌ایستد و با افتخار از فرمان بردن از قلبش سخن می‌گوید. او نه تنها تلاش می‌کند دادگاه نمادین فرمایشی را با هدف یکپارچگی خانواده، زیر سؤال ببرد که در مرکز نگهداری از دختران نیز به قوانین منجمد و ناکارآمد اعتراض می‌کند و تبدیل به الگویی هویت‌ساز در این مرکز می‌شود.

آنتیگونه برای حفظ نهاد خانواده و یکدلی با آن، به اعضای خانواده که به تقدس این نهاد بی‌توجه‌اند نیز تلنگر می‌زند‌. ایسمنه، خواهر آنتیگونه، در‌پی زندگی عادی است و تمایلی به همراهی و کمک به برادر نادانش ندارد. او همانند ایسمنۀ نمایشنامه سوفوکل بر آن است که «اگر در برابر قانون و فرمان پادشاه به‌پا‌ خیزیم و بر قدرت بشوریم، سرانجام شومی خواهیم داشت». آنتیگونه در اعتراض به او، زندگی به اصطلاح عادیش را ناچیز و بی اهمیت می‌شمارد و ایسمنه را برای بی‌توجهی به نهاد خانواده شماتت می‌کند.

پولی‌نیس در لغت به معنی مشکلات فراوان است. به گفتۀ لاکان، آنتیگونه مشکلات فراوان پولی‌نیس را تثبیت کرده است؛ اما باتلر بر آن است آنتیگونه تلاش می‌کند از افرادی مثل پولی‌نیس که فاقد حقوق شهروندی هستند دفاع کند. در فیلم، آنتیگونه از ندانم‌کاری‌ها و نادانی‌های پولی‌نیس خشمگین است؛ اما حاضر نمی‌شود این کوه مشکلات را که عضو خانوادۀ مقدسش است، رها کند و سرانجام با همراهی مادربزرگ، در سرنوشت شوم او شریک می‌شود.

اعتراض آنتیگونه

فرهنگ اعتراض در این فیلم فقط به آنتیگونه محدود نمی‌شود. هایمن، دوست آنتیگونه، که با شنیدن سرنوشت او شیفته‌اش شده است، در حمایت از او در مقابل پدر (که بخشی از خصیصه‌های کرئون را دارد) و جامعه می‌ایستد. او با توجه ویژه به رنگ سرخ لباس آنتیگونه، نوجوانان را تهییج کرده و در فضای مجازی جنبشی در مسیر حمایت از او شکل می‌دهد. همان‌گونه که هایمن عاشق نمایشنامه، آنتیگونه را شریف و سزاوار تاج زرین می‌داند و خواهان عدالت در تعیین سرنوشت آنتیگونه است، هایمن فیلم نیز، آنتیگونه را تحسین می‌کند، پدر و جامعه را زیر سؤال می‌برد و در مقابل کرئون‌ها شجاعانه می‌گوید: « عدالت بیاموز! سن و سال من و خودت را منگر! کردارت را بنگر».

نوجوانان دیگر این فیلم نیز در مسیر اعتراض و طغیانند. نوجوانان در حاشیۀ مرکز، که از بی‌بهرگان جامعه‌اند، ابتدا خواستار تغییراتی برای منافع شخصی‌اند؛ اما در ادامه با دیدن جسارت آنتیگونه، تلاش می‌کنند قوانین ناعادلانه‌ و سرکوبگرانۀ مرکز را زیر سؤال ببرند. دیگر نوجوانان نیز در این فیلم با ایجاد طغیان و آشوب در فضای عمومی و در ادامه در فضای مجازی، به موج سهمگین حمایت از خانوادۀ آنتیگونه می‌پیوندند و تلاش می‌کنند صدای اعتراض دیگری‌ها را رساتر کنند.

آنتیگونه خطاب به کرئون:

«اگر می‌توانستی صداهایی را که از ترس خفه کرده‌ای بشنوی، می‌شنیدی که مردم مرا می‌خوانند؛ اما ستمگران از هر سعادتی برخوردارند؛ و از آن میان از سعادت کر بودن نیز».

منابع:

سوفوکلس (۱۳۸۵). افسانه‌های تبای،ترجمۀ شاهرخ مسکوب، نشر خوارزمی.

باتلر،جودیت (۱۳۹۰). ادعای آنتیگونه،ترجمۀ امین قضایی و دیگران،

ژیژک،اسلاوی (۱۴۰۲). زندگی سه بارۀ آنتیگونه. ترجمۀ امید صادقی سرامی،تهران:رایش.

  Egelton;T(2010).Lacan’s Antigone in Interogating Antigone in  Postmodern Philosophy and criticism,Oxford,Oxford University press.pp101-109.                                                                                                                                                                                                                                                                                    

Irigaray;L(1985).”The Eternal Irony of The community” in Speculum of the other Woman,pp214-222.

Sjoholm(2004).The Antigone complex .Ethics and the Invention of Feminine Desire,California:Stanford University press.

سیاست پدر و مادر ندارد

«سیاست پدر و مادر ندارد»، این جمله را بارها شنیده‌ایم، به‌ویژه از پدر و مادرهایمان. استفاده از خانواده و مفاهیم مرتبط با آن برای صحبت از سیاست، امرغریبی نیست، چه برای دور نگاه داشتن ما از فضای سیاسی و پیچیدن این علم در پوششی وهم‌آلود و وحشت‌افزا از مه، و چه برای پذیرش...

همستر، نات‌کوین، کورش کمپانی و الگوهای روایی ذهنی

«شهر در آستانۀ نابودی به دست شریران، حضور به‌موقع قهرمان یا قهرمانان و در نهایت نجات شهر و شهروندان»؛ از منظر ساختارگرایان، این نمونه را می‌توان، الگوی روایی ثابت، آشنا و تقلیل‌یافتۀ فیلم‌های هالیوودی به‌شمار آورد. آیا با محدود کردن روایت‌ها در قالب این الگوهای ثابت،...

۰ دیدگاه

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *