سیاست پدر و مادر ندارد

لطیفه جلالی

«سیاست پدر و مادر ندارد»، این جمله را بارها شنیده‌ایم، به‌ویژه از پدر و مادرهایمان. استفاده از خانواده و مفاهیم مرتبط با آن برای صحبت از سیاست، امرغریبی نیست، چه برای دور نگاه داشتن ما از فضای سیاسی و پیچیدن این علم در پوششی وهم‌آلود و وحشت‌افزا از مه، و چه برای پذیرش گستردگی و نفوذ تأثیر سیاست در زیست و زندگی هر روزۀ ما.
پدرسالاری در اساطیر یونان

کرونوس و رئا. ۴۵۰-۴۶۰ قبل از میلاد. موزۀ هنر متروپولیتن

صحبت از نهاد سیاسی به عنوان ولی و والد، و تعبیر رابطۀ میان دولت و شهروند به رابطه‌ای خونی و عاطفی، علی‌الخصوص در جوامع سنتی و مردسالار رایج است. در اساطیر یونان، آغاز عصر نوین و انتقال قدرت ازکرونوس به زئوس صرفا از طریق قیام فرزندان علیه پدر ممکن است، همان‌طورکه شاه شدن اودیپ و دست یافتن او به جایگاه حاکمیت سیاسی به‌واسطۀ کشتن سهوی پدر میسر می‌گردد. این رابطه به شکلی دیگر در شاهنامۀ فردوسی هم تکرار می‌شود. قربانی شدن پسر برای بقای پدر شاید مثالی ملموس‌تر برای درک جدال قدرت برای غیرتورانیان است.

در سال‌های اخیر هم این تصویر همچنان رواج داشته است. سینمای ایران بارها از کارکتر پدر برای صحبت از قدرت سیاسی بهره برده است. فیلم‌های شاخص و شناخته‌شده‌ای  چون “جدایی نادر از سیمین” و “برادران لیلا” از جملۀ این آثار سینمایی هستند. اگرچه این روایت‌ها نقش‌آفرین دیگری را نیز به این بازی قدرت راه داده‌اند: زنان،  بازیگران جدید و جدی که پا به این جدال کهن نهاده‌اند؛ اما بازی همان بازی است و خروجی رخ نداده است.

این تصویرسازی‌ها اگرچه در بستر داستانی، جذابند و جهت توصیف شرایط بسیار کارآمد؛ اما بالا رفتن بسامد کاربرد آن از منظر تأثیر هنر بر جامعه تأمل‌برانگیز است. اگر هنر را صرفا به ابزاری که شرایط جامعه را آیینگی می‌کند، فرونکاهیم و متوجه جریان‌ساز بودن آثار خلاقه باشیم، باید این فراوانی را با حساسیت بیشتری پیگیر باشیم.

استفاده از تمثیل خانواده برای توصیف جامعه و روابط قدرت جاری در آن نه تنها می‌تواند منجر به تقویت الگوهای سنتی و دینامیک‌های معیوب میان فرد و نهاد قدرت گردد؛ بلکه تهدیدی است بر غالب شدن خوانش سیاسی بر روابط عاطفی و تحدید خانواده به واحدی سیاسی. در این نگاه و رویکرد، خانواده دیگر مأمنی برای رشد و بالندگی فرد به دور از نگاه همیشه حاضر برادر بزرگ نیست، بلکه پایگاهی است در خدمت ساز‌و‌کارهای قدرت و همیشه هم‌سو با ساختار و سیاست‌های آن

استفاده از تمثیل خانواده با فرض پدر بودن حاکمیت سیاسی ممکن است به ناخودآگاه جمعی ما القا کند که در قبال حاکمیت ناگزیر از اطاعت محض هستیم؛ همان‌گونه که فرزند در سیستم سنتی خانوادۀ مردسالار باید مطیع پدر بماند. این دیدگاه می‌تواند بلوغ اجتماعی و سیاسی شهروندان را به تعویق اندازد و مانع از پذیرش مسئولیت‌های فردی و اجتماعی شود. در این شکل از ارتباط، شهروندان به جای مشارکتی پویا و خودجوش در توسعه و تصمیم‌سازی، در انتظاری منفعل به‌سر خواهند برد که بزرگ‌ترها به تشخیص خود آستینی برای ایشان بالا بزنند و سر و سامان‌شان دهند، و یا در صورت صلاح‌دید از ارث محروم‌شان کنند.

بازتاب پدرسالاری در آثار سینمای ایران

برادران لیلا. کارگردان سعید روستایی. محصول ۱۴۰۱

زمانی که خود را از این وابستگی‌های ناسالم نهادینه‌شده در زبان و ادبیات‌مان رها سازیم و طرحی نو دراندازیم، می‌توانیم سهم خود را از فلکی طلب کنیم که خواسته و ناخواسته زیر سقف شیشه‌ای آن خم شده و خزیده‌ایم تا سر و سامان‌مان سر جایش بماند. این مهم میسر نخواهد شد مگر به جای تکیه بر تمثیل‌های سنتی، و حتی به قیمت لکنتی موقت و گذرا، آغازگر آفرینش تصاویر، تمثیل‌ها، و نقش‌های فعالانه باشیم. شهروندان باید خود را ابتدا در آیینۀ هنر و داستان، بخشی از بدنۀ یک سیستم دموکراتیک ببینند، سیستمی که در آن هر فردی دارای حقوق و البته مسئولیت‌های مشخص است. این دیدگاه فرد را تشویق می‌کند تا به جای انفعال و انتظار برای هدایت و حمایت‌های دولتی به فکر ایفای نقشی فعال در توسعه و پیشرفت جامعه باشد.

رهایی از قید و بند تمثیل‌های سنتی در ادبیات و متن جامعه می‌تواند اولین گام در جهت پذیرش نقش‌ شهروندی و زیستی آگاهانه و مسئولانه‌تر در جامعه باشد. این تغییر دیدگاه می‌تواند یاریگر ساختن جامعه‌ای پویاتر، خلاق‌تر، با درصد مشارکت اجتماعی بالاتر گردد، جامعه‌ای پیشرو که در آن شهروندان به جای جدال بر سر قدرت یافتن خانواده و قبیلۀ خود بر دیگری و یا انتظار به ارث بردن ساختاری از پیشینیان، خوش‌بین به رشد و گسترش شبکۀ ارتباطی و افق نگاه خود و فرزندان‌شان باشند.

آنتیگونه،صدای اعتراض «دیگری»

آنتیگونه،صدای اعتراض «دیگری»

اعتراضات آنتیگونۀ مدرن برخلاف شخصیت سوفوکل، فقط به فضای خصوصی خانواده محدود نمی‌شود؛ بلکه این اعتراضات در فضای عمومی و مجازی نیز گسترش می‌یابد. آنتیگونه هرچند در نهایت موفق به نجات زندگی برادرش نمی‌شود و سرنوشتی نامعلوم دارد؛ اما در تمام سکانس‌های حضور در دادگاه، در مقابل قانون…

همستر، نات‌کوین، کورش کمپانی و الگوهای روایی ذهنی

«شهر در آستانۀ نابودی به دست شریران، حضور به‌موقع قهرمان یا قهرمانان و در نهایت نجات شهر و شهروندان»؛ از منظر ساختارگرایان، این نمونه را می‌توان، الگوی روایی ثابت، آشنا و تقلیل‌یافتۀ فیلم‌های هالیوودی به‌شمار آورد. آیا با محدود کردن روایت‌ها در قالب این الگوهای ثابت،...

۰ دیدگاه

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *