دربارۀ رواجا

‌‌«اولین قدم شایدم دومی یا قدمی که معلوم نیس چه زمانی و برای چندمین بار رو می‌خوام یا
می‌خوای یا می خواد اصلا معلوم نیس کی، ی جایی بذارم، بذاری… که جا، نیست…»
عبارات بالا کمتر از دو سطره؛ اما اگه با خوندنش گرفتار کلافگی شدین، به مقصودم رسیدم؛ چون
سعی کردم دنیای فاقد روایت رو براتون به تصویر بکشم.
همۀ ما وقتی فکر می‌کنیم، وقتی تصمیم می‌گیریم، وقتی کاری انجام می‌دیم، وقتی حرف می‌زنیم
و… مشغول بازنمایی روایت ذهنی‌مون هستیم. بدون این‌که لحظه به لحظه به روایت ذهنی‌مون توجهی
نشون بدیم، روایت ذهنی کار خودش و صد البته زندگی مارو پیش می‌بره. امروزه با گسترش مرزهای
دانش فنی، تجربی و انسانی اهمیت پرداختن به روایت‌ها بیش از پیش پررنگ شده. در این میون،
جامعۀ ایرانی هم روایت خودش رو برای حضور در جهان معاصر داره؛ روایت جامعۀ ایرانی برمبنای
میراث ارزشمند فرهنگی، همین‌طور تجربه‌های متأخر در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی،
سیاسی و فرهنگی شکل گرفته. شاخص‌های مختلف در حو‌زه‌های مزبور بیانگر میزان موفقیت یا
عدم توفیق ایرانیانه؛ اما نکتۀ آشکار اینه که هنوز جامعۀ بزرگ ایرانی، موفق نشده به مطلوب‌ترین
روایت خودش دست پیدا کنه. تلاش‌های زیادی صورت گرفته؛ اما رکود یا هرج و مرج اقتصادی،
تنش‌های سیاسی، آسیب‌های روزافزون اجتماعی، کساد تولیدات فرهنگی و… نشون میده، راه رو
درست پیش نرفتیم. من فکر می‌کنم، زمانش رسیده که روایت خودمون رو مرور کنیم و اگه لازم
باشه روایت جدیدی خلق کنیم، رواجا، با این نیت پا گرفته؛ پس: سلام!
رواجا، از حروف اختصاری ابتدای سه واژه، یعنی روایت، ادبیات و جامعه ساخته شده. رواجا، ی
ایده است برای طراحی سازه‌های روایی سیستمی. طراحان ایدۀ رواجا، معتقدند، یکی از نقاط حساس و به‌عبارتی پاشنۀ آشیل پیرامون ما، ضعف ساختارها رواییه که ما به‌عنوان جامعۀ ایرانی باهاش سروکار داریم. این ضعف سراسر زندگی مارو تحت‌الشعاع قرار داده؛ از هویت و مناسبات فرهنگی
و تاریخی گرفته تا حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ما.
در جهان کنونی نسبت قابل اعتنایی میون توسعه‌یافتگی و روایت و ادبیات وجود دارد؛ به این معنا
که هرزمان با جامعۀ توسعه‌یافته‌تری روبرو می‌شیم، انحای پیشرفته‌تری از روایت و ادبیات رو توی
اون جامعه مشاهده می‌کنیم. بیان متناسبی برای توضیح رشد اغلب شاخص‌ها اعم از اقتصادی، تجاری،
سیاسی، نظامی، آموزشی و… توی این جوامع بروز کرده که من ازش به‌عنوان بیان روایی یاد می‌کنم؛
بیانی که به ساختارها و مفاهیم ضروری چنین اجتماعی شکل می‌ده.
ایران، سرزمین شگفت‌انگیز همۀ ایرانیان، یکی از مهدهای تمدن و فرهنگ جهانی به‌شمار می‌ره.
این سابقۀ تمدنی و فرهنگی یکی از گران‌بهاترین سرمایه های وجودی هریک از ایرانیان در سراسر
دنیاست. ادبیات و فرهنگ ایران بی‌گمان به عنوان یکی از شناخته‌ شده‌ترین شاهراه‌ها و مبناهای روایت
در جهان مطرحه. این در حالیه که به‌موازات توسعه‌یافتگی جامعۀ ایرانی، کمتر شاهد رشد انحای
مختلف روایت در شاخص‌های اقتصادی، تجاری، سیاسی، نظامی، آموزشی و …هستیم. بدون شک،
چنان‌چه به این مهم در کنار سایر شاخصه‌ها پرداخته می‌شد، شاهد برداشته شدن گام‌های جدیدتر و
هماهنگ‌تری در عرصه‌های مختلف می‌بودیم.
من سعی کردم توی این مقدمه، فقط ی قدم شما رو به رواجا نزدیک کنم. اگه به این ایده علاقمند
شدین، همین‌جا منتظر اتفاقاتی باشین که قراره با رواجا رقم بزنیم.