قصه‌نامگ
دربارۀ قصه‌نامگ

قصه‌نامگ مجال است برای «آن‌چه می‌خواهم نمی‌بینم، وان‌چه می‌بینم نمی‌خواهم» که قصه، شکایت است
آن‌گاه که برداشته شود:

رَفَعُ القصه!

خواجه نظام الملک راست در این معنی: «مگر سپاه‌سالاری بود نوشیروان عادل را و او والی آذربایگان بود…به
سخن پیرزن نکرد و به ظلم زمین او را بگرفت و دیوار باغ گرد او درکشید…قضا را آن سپاه‌سالار که زمین
او ستده بود، به درگاه آمد. ملک نوشیروان عزم شکار کرد…گندپیر چون ملک را تنها یافت از پس خاربن
برخاست و پیش ملک دوید و قصه برداشت و گفت: « ای ملک اگر جهان داری داد این پیرزن ضعیفه بده و
قصۀ او را بخوان و حال او را بدان». نوشیروان… قصۀ او بستد و بخواند و سخن او بشنید. آب در دیدۀ نوشیروان
بگردید…».

 

«س‌وب و مصیبت «دانای شایستۀ جدول خودکار»»

همراهان قصه‌نامگ اگه اجازه بدین، این قسمت رو با ی درخواستی از شما شروع کنم. ممنون از همکاری و همراهی‌تون. امکانش هست خواهش کنم، حوزۀ فعالیت این شرکت رو مشخص کنید:

جناب مستطاب «م.ی.خ»، مرحوم «ا.ق» و پخته‌خوار اعظم

این‌بار بندۀ کمترین رافع‌القصه، قصد برپایی شکایت علیه همۀ اشخاص حقیقی و حقوقی را دارد که اسم اصغر قاتل بینوا را بدون در نظر گرفتن ضایع شدن حقوق مادی و معنوی آن مرحوم، همین‌طور بی‌پروا بکار می‌برند. ممکن است بگویید خب اصغر قاتل که صد سال بیشتر…

ارتکابات جوانی

: «ای بابا برای که بنویسم؟»فریاد قاسم هاشمی‌نژاد است بر سر ج.م.ص، وقتی اصرار که: «چه حیف است که نمی‌نویسی و چرا نمی‌نویسی؟».کتاب دیشب به دستم رسیده، رنگ آبی کاربنی با طرح و نوشته‌های حصیری را دو دستی گرفته‌ام؛ مجموعه نقدهای هاشمی‌نژاد است حدفاصل سال‌های 1347 تا1351....

«شغل نویسندگی باید در جامعه…».

با احترام بی‌دریغ به مقام هوشنگ مرادی کرمانی و یادکرد خاطرۀ شریف کیومرث پوراحمد از خواندن این عنوان شروع شد:«شغل نویسندگی باید در جامعه به رسمیت شناخته شود».موافقم هم دل می‌بره هم دین. دل و دین من هم که علیه‌السلام‌تر از شما نیست، خیلی خوش و خرم، شروع کردم به خواندن...

جدال حکیم و مطبعی (در بیان کتابگری و جزوه‌گویی)

چند وقت پیش یک سلسله نقد (شکایت) میخوندم؛ ناقدان (شاکیان) از میان ناشران زحمتکش و کتابفروش (بعضاً کاغذفرو..).بودند که شمشیر نقد (شکایت) را به‌جانب استادان دانشگاه گردانیده که : «علت‌العلل کتاب ناخری و ناخوانی مردم همین استادان دانشگاهِ جزوه‌گو هستند و بس»! از آن‌جا که...