وقتی قلبت تیر می‌کشد

وقتی قلبت تیر میکشد به گلوله‌ای فكر می‌کنم که با شقیقۀ برادرم هیچ شوخی نداشت چقدر آب ریختند تا دستهاش را از دنیا بشویند چقدر کلاغ از موهای مادرم پریدند چقدر برف بر شانه های پدرم نشست و من بعد از آن هیچ سپیداري...  توی باغ نبودم چقدر دروغ می‌گفت که سیگار را ترک نمی‌کنم...

ترلان

نامت را چرا لابه‌لای شعرهام پنهان کنم ترلان لالایی‌های لال ترلان بی‌‌گاهواره به‌گاه گریه ترلان لایه‌لایه گلایه ترلان بی‌گور و گلایل  ترلان بی‌لب  ترلان لبالب  ترلان بی‌دهان ترلان لایه‌لایه زخم لای استخوان تو بی‌لب به دنیا آمده‌بودی چگونه تو را به جرم بوسه کشته‌اند...